در بین افرادی که روحیه همکاری سازمانی ندارند، عدهای هستند که به دلایلی با سازمان همراهی میکنند و عملا نه تنها مانع کار سازمان نمیشوند بلکه به پیشبرد اهداف نیز کمک میکنند:
۱. طمع پاداش و فایدهای که از همکاری به دست خواهند آورد (کار منفعت طلبانه)
۲. ترس از لطمات و زیانهایی که ممکن است از عدم همکاری به آنها برسد (کار محافظهکارانه)
۳. وابستگی و دلبستگی به مشتری و تحویلگیرنده کار (کار از روی عشق و عاطفه)
۴. احساس قدرت در مشتری و تحویلگیرنده کار (کار از روی خضوع و اطاعت)
۵. احساس ضعف و نیاز در مشتری و تحویلگیرنده کار (کار از روی ترحم)
از بین این پنج گروه، گروه چهارم جالب هستند،
این افراد نه برای «منفعت» یا «ترس از ضرر» یا موارد دیگه، بلکه صرفا جذب «منشا قدرت» میشوند
یعنی همینکه در مافوق خود احساس قدرت، اختیارات و تاثیرگذاری در سازمان رو حس میکنند، دوست دارند با او کار کنند
و نکته جالب اینکه معمولا تعداد این افراد در سازمانها کم نیستند
نتیجهگیری کابردی اینکه، اگر سازمان این افراد رو به بخش و مدیری میسپرد، باید توجه کند که مدیر باید از قدرت و اختیارات بالایی برخوردار باشد در غیر اینصورت بعید است نتیجه مطلوبی در این همکاری حاصل شود.
و نتیجه دوم اینکه صرفا با تفویض اختیار و قدرت به مدیران میتوان، بدون کمترین هزینهای (پاداش و …) پرسنل رو در جهت اهداف سازمان بسیج کرد.
بییزیبیریبلیببر